از جمله تحلیلهای انحرافی مطرح شده درباره مواضع سیاسی و اجتماعی حضرت علی علیه السلام پس از رحلت پیامبر صلّی الله علیه و آله ، تفسیرهایی غیرعلمی از برخی عملکردهای ایشان میباشد که از آنها به «سکوت» تعبیر میشود. نخستین هدف القا کنندگان شبهه «سکوت» این است که مواضع آن حضرت علیه السلام را به واگذاری حقّ خلافت و دست شستن از اقامه آن تفسیر کنند (!؟) به گونهای که مخاطب تصور نماید که آن حضرت علیه السلام نه تنها در قبال غصب خلافت، هیچ گونه ابراز مخالفت و یا عکس العملی از خود نشان ندادند؛ بلکه، گمان نماید که آن حضرت علیه السلام ، حتّی از حمایتها و اقدامات دیگران در این زمینه نیز به شدت جلوگیری نموده اند!؟ دامنه این شبهات تا آن جا گسترش یافتهست که با سوء برداشت از معنای لغوی واژه «سکوت»، با شبهه «خاموشی گزیدنِ امیرالمؤمنین علیه السلام از طرح حقّ خلافتشان» مواجه میگردیم. جهت بررسی و تحلیل این شبهه، نخست لازم است بدانیم که القاکنندگانِ آن، با سوء برداشت از کدام حادثه تاریخی قائل به این تحلیل انحرافی شدهاند. (1) بررسی حوادث تاریخی پیش آمده پس از سقیفه بنی ساعده نشان میدهد:
«وقتی ابوسفیان از جریان سقیفه و بیعت ابوبکر مطّلع شد، با انگیزههای قومی و نژادی فریاد زد … و سپس به علی علیه السلام گفت:»
دست خود را بگشا تا با تو بیعت کنم و به خدا سوگند اگر بخواهی مدینه را برایت پر از مردان جنگی و اسب خواهم کرد … علی بن ابی طالب علیه السلام با رد این پیشنهاد، نشان داد که در مکتب سیاسی او، صحیح نیست که جهت رسیدن به هدف، از هر وسیلهای استفاده نماید. علی علیه السلام در این تردید نداشت که حق از آن او است؛ ولی رسیدن به آن را از هر جا جایز نمیدانست و لذا با پی بردن به نیت ابوسفیان صریحاً به وی جواب رد داد، چرا که قصد ابوسفیان ایجاد اختلاف و فساد و فتنه انگیزی در میان مسلمانان بود و لذا علی علیه السلام این عمل ابوسفیان را به عنوان فتنه انگیزی یاد مینماید. » (2) با توجه به این که این واقعه، مشهورترین موردیست که امیرالمؤمنین علیه السلام حمایت از خلافتشان را رد نمودهاند؛ چنین به نظرمی رسد که القاکنندگان این شبهه، به همین واقعه نظر داشته و واکنش امام علیه السلام را شاهدی بر صحت ادعای خود گرفتهاند. در حالی که واکنش امیرالمؤمنین علیه السلام ، تنها در مقابل پیشنهاد حمایت نظامی توسط ابوسفیان و به جهت خنثی سازی اهداف (3) او بوده است. (4) بنابراین: تحلیل صحیح از واکنش امیرالمؤمنین علیه السلام در قبال غصب خلافت را نمیتوان از این قبیل ماجراها به دست آورد.
پی نوشت :
(1) - برای مثال، ر.ک: مقاله مندرج در کیهان فرهنگی، شماره 184، بهمن 80، ص 34.
(2) - جلال درخشه: مواضع سیاسی حضرت علی علیه السلام در قبال مخالفین، ص 42.
(3) - یعنی: ربودن قدرت سیاسی - آن هم به طور کامل - و یا اخذ سهمی از آن برای حزب بنی امیه.
(4) - جهت آشنایی دقیقتر با انگیزه ابوسفیان و اهداف او در این زمینه، به کتاب «تحلیل نیم قرن سیاستهای تبلیغی امویان در شام»،
ص 48 - 50، تألیف: فهیمه فرهمندپور؛ و یا به بخش پایانی مقاله «واقع بینی در سیره امیرالمؤمنین علیه السلام و موضع گیری دشمنان»، تألیف: عبدالرضا خلیلی، مندرج در روزنامه جام جم، مورخ 4 آذر 1381، مراجعه فرمایید.
ادامه دارد