در این نوشته کوتاه به شرح یکی از فقرات خطبه نورانی حضرت فاطمه زهرا علیها السلام میپردازیم، امید است که در این ایام سوگواری مورد توجه و استفاده محبان ایشان قرار گیرد.
«فاتقوا الله حق تقاته و لاتموتن الا و انتم مسلمون و اطیعوا الله فیما امرکم به و ما نهاکم عنه»
پس ای مردم حریم خدا را نگه دارید آن طوری که حق خداست و آن گونه زندگی کنید که نمیرید مگر آنکه مسلمان باشید و خدا را اطاعت کنید در آنچه شما را به آن امر فرموده و آنچه شما را از آن بازداشته است.
عبارتی را که برای خوانندگان محترم نقل کردم بخشی از خطبه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها است که آن را در جمع مهاجرین و انصار ایراد فرمودند.
درباره خطبه حضرت زهرا (علیهاالسلام) از چند جهت میتوان بحث کرد: یکی بحث سندی است که اسناد این خطبه شریف چطور است و چه اختلافاتی در نقل ها و نسخههای مختلف آن وجود دارد.
یکی بحث تاریخی است که این خطبه در چه فضایی و به چه انگیزهای ایراد شده است؟ چه مسائل تاریخی صریحاً یا ضمناً در این خطبه مورد توجه و اشاره قرار گرفته است؟
جنبه دیگر، بحث های محتوایی و تحلیلی است. یعنی در این خطبه چه معارف و آموزههایی مورد بحث قرار گرفته است، این آموزهها آیا متخذ از قرآن و احادیث نبوی است یا اینکه کاملاً نو و بی سابقه میباشد و از این قبیل مباحث.
بحث ما در عبارتی که در آغاز نقل کردیم از جنبه سوم است. تعبیر نورانی مذکور یکی از محوری ترین تعالیم اسلامی را مورد توجه قرار میدهد. موضوعی که در دهها آیه از کتاب آسمانی ما قرآن کریم است. بیش از صد مورد در قرآن کریم از مشتقات «تقوی» مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین در روایات پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام یکی از سفارشات همیشگی مردم، سفارش به تقوی و پرهیزگاری بوده است.
تقوی: اسم است از اتقاء و هر دو بمعنی خود محفوظ داشتن و پرهیز کردن است. راغب اصفهانی- لغت شناس معروف عربی- تعبیر خوبی دارد او میگوید: «تقوى آن است که خود را از شىء مخوف در وقایه و حفظ- قرار دهیم این حقیقت تقوى است سپس خوف را تقوى و تقوى را خوف گویند..
تقوی در عرف شرع به معنای حفظ خویشتن از آنچه به معصیت میکشاند، میباشد: و صار فی عرف الشرع حفظ النفس عمایۆثم.»[1] واژه «تقوى» در اصل وقوی است واو به تاء تبدیل شده است[2]
در عبارتی که از خانم حضرت زهرا (علیها السلام) نقل کردیم حضرت مردم را به رعایت تقوای الهی دعوت میکنند و با بر حذر داشتن مردم از مرگ کافرانه، آنها را به رعایت فرامین خدا و انجام واجبات و ترک محرمات فرا میخوانند.
بخش اول فرمایش حضرت آیه 103 سوره مبارکه آل عمران است. حضرت زهرا (علیها السلام) در اینجا توجه مردم را به مفهومی جلب میکنند که از دیدگاه اسلام دارای فضایل و ارزش های فراوانی است: «من رزق تقی فقد رزق خیر الدنیا و الآخرة.»[3] کسی را که تقوی روزی شد، همانا خیر دنیا و آخرت روزی شده است.
برای درک فضیلت و جایگاه تقوی در اندیشه اسلامی همین بس که قرآن کریم، تقوی را راه رسیدن به رستگاری و فلاح است «و اتقوا الله لعلکم تفلحون»[4] و مگر نه اینکه همه انسانها به دنبال رسیدن به سعادت و خوشبختی هستند. خوشبختی از دیدگاه قرآن و اسلام چیزی است که بوسیله تقوی و رعایت ارزشهای الهی به دست می آید.
حضرت فاطمه (علیها السلام) در اینجا روی موضوعی دست میگذارند که به تعبیر همسر بزرگوارشان داروی بیماری قلوب و بصیرت کوری دل های ماست: «ان تقوی الله دواء داء قلوبکم و بصر عمی أفئدتکم..»[5] آری و مگر جز با شکستن و فراموش کردن تقوای الهی ممکن بود که مردم، ولایت جانشین پیامبر را رها کرده و به دیگری رو آوردند.
آیا جز با فراموشی تقوی ممکن بود که میراث فاطمه (علیهاالسلام)«فدک» را از او بستانند؟
اما ببینیم مراد از «حق تقوی» که در آیه مورد اشاره حضرت آمده چه میباشد؟
مرحوم علامه طباطبایی در این زمینه میفرماید: «قهرا حق التقوى عبارت خواهد شد از عبودیت خالص، عبودیتى که مخلوط با انانیت و غفلت نباشد. سادهتر بگویم: عبارت خواهد شد از پرستش خداى تعالى فقط بدون اینکه مخلوط باشد با پرستش هواى خویش، و یا غفلت از مقام ربوبى و چنین پرستشى عبارت است از اطاعت بدون معصیت و شکر بدون کفران، و یا دائمى بدون فراموشى، و این حالت، همان اسلام حقیقى است البته درجه عالى از اسلام.
بنابراین، برگشت معناى جمله:" وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ" همانند این است که فرموده باشد: این حالت را یعنى حق التقوى را هم چنان حفظ کنید تا مرگتان فرا رسد.»[6]به نظر میرسد که میان امر به تقوی و مرگ با اسلام ارتباطی باشد. یعنی هشداری که درمورد مرگ بر کفر داده شده به بی تقوایی ارتباط داشته باشد. از دیدگاه قرآن کریم، عاقبت گناه، تکذیب آیات الهی و تمسخر آن است که سبب کافر شدن گنهکار می شود. «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوءَى أَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَ کَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِءُون»[7]
سپس سرانجام کسانی که کارهای بد کردند این شد که آیات خدا را دروغ انگاشتند و بدانها استهزا میکردند.
از دیگر آثاری که در قرآن مجید برای تقوی ذکر شده است اینکه تقوی ملاک ارزیابی مردم نزد خداوند متعال است که «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» [8]
حضرت زهرا (علیها السلام) در اینجا توجه مردم را به مفهومی جلب میکنند که از دیدگاه اسلام دارای فضایل و ارزشهای فراوانی است. «من رزق تقی فقد رزق خیر الدنیا و الآخرة.» کسی را که تقوی روزی شد، همانا خیر دنیا و آخرت روزی شده است
ای مردم، ما شما را از یک مرد و زن بیافریدیم، و شما را شاخهها و تیرهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید. هر آینه گرامیترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. همانا خدا دانا و آگاه است.
همچنین بر اساس آیات قرآن کریم، تقوی ملاک قبولی اعمال بندگان است «و اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَاناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِین»[9]
و داستان دو پسر آدم را به درستی بر ایشان بخوان، هنگامی که [هر یک از آن دو]، قربانی ای پیش داشتند. پس، از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. [قابیل] گفت: «حتماً تو را خواهم کشت.» [هابیل] گفت: «خدا فقط از تقواپیشگان مىپذیرد.»
در روایت از امام امیرالمۆمنین (علیه السلام) داریم: لایقل عمل مع تقوی و کیف یقل ما یتقبل.[10] حضرت با استفاده از آیه مذکور فرمودند: هیچ کار شایستهای به همراه تقوی اندک نیست و چگونه کاری که قبول درگاه الهی است، اندک شمرده شود.
سخن درباره آثار و جایگاه تقوی دراز است. این بحث را با روایتی به پایان میرسانم.
امام امیرالمۆمنین علیه السلام میفرماید: «اوصاکم بالتقوی و جعلها منتهی رضاه و حاجته من خلقه.»[11] خدا شما را به پرهیزکاری سفارش کرد و آن را نهایت خشنودی خود و خواستهاش از بندگان قرار داده است.
اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها بعدد ما احاط به علمک.
پی نوشت ها:
[1] - مفردات/881
[2] - قاموس قرآن7/236
[3] - از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله- کنزالعمال:5641 به نقل از میزان الحکمة
[4] - بقره 189- آل عمران130- آل عمران200
[5] - نهج البلاغة/ خطبه198.
[6] - المیزان3/569
[7] - روم10. ترجمه از مرحوم مجتبوی.
[8] - حجرات13.
[9] - مائده27 ترجمه از مرحوم فولادوند.
[10] - کافی2/75.
[11] - نهج البلاغة/خطبه183
سید محمد مهدی رفیع پور
استاد حوزه و دانشگاه
بخش قرآن تبیان